کورش در یک ماه گذشته
سلام گل باغ زندگیم
نفسم من مشغول کار شدم ولی کار را توی خونه انجام میدم و برای راه اندازی باید به زنجان برم و چند روز بمونم این قسمتش خوب نیست که باید تو رو چند روز بزارم و برم. یک روز صبح زود رفتم و ساعت 7 برگشتم. امدی پریدی بغلم و کلی بوس بعد گفتی دیگه ماموریت نرو.فدات بشم الهی
این چند وقت که برات ننوشتم خیلی مشغول بودم والان هم دیدم خیلی وقته برات ننوشتم گفتم لحظات قشنگ زندگیت را برات ثبت کنم.
دیروز منو ناراحت کردی داشتم باهات با اخم حرف می زدم امدی دست کشیدی به صورتم گفتی نازنینم آخه من در این شرایط چه جوری دعوات کنم خندم می گیره. اینو از بابات به ارث بردی آخه بابات هم یک کاری می کنه تا می خواهم قیافه بگیرم سریع یک زبون بازی می کنه که بخندم و داستان تمومه.
خیلی خوب حرف می زنی .دو روز پیش صبح تازه بیدار شده بودی گفتی "اله کلنگ و تیشه کوروش برنده می شه.". جالب تر که در مورد همه چی نظر می دی. بابایی برای تولد من تبلت خرید بعد یک روز من و بابایی صحبت می کردیم بابایی گفت "تبلت را برای عزیزم خریدم "و بعد گفت "مامان عزیز منه و کورش عزیز منه" سریع تو فسقل گفتی "برا منم تبلت بخر". استنتاج منطقی کردی.
هانی خونه مامان بزرگ امده بود بهش گفتی برو از خیابون رد شو ا. پیاده رو برو خونتون آخه تو به همه کس وهمه چیز کار داری.
وقتی یک شیطونی می کنی مثل بالا رفتن روی صندلی و .... می گی "وروجک" خودت لقبتو میدونی قربونت برم. بعضی اوقات هم باخودت بازی می کنی می گی بزرگ شدی مرد شدی قربون اون مرد شدنت برم من.
با تمام شیطنت هات خیلی عاقلی وقتی بهت می گم با رییسم حرف می خوام بزنم شما برو بازی کن قبول می کنی قربون درک و فهمت برم. در مورد یک موضوعی باهات صحبت می کنم منطقی قبول می کنی البته اگه درجه شیطنتت در اون موقع پایین باشه.
راستی برات تخت خریدیم که عکشو برات می گذارم. تخت و پارکت یکم کوچیک شده بود و من دیدم موقیعت خوبیه که از شیر گرفتمت نشانه بزرگ شدنت یک تخت یکنفره خوشگل برات خریدیم. مبارکت باشه.
بازی خیالی می کنی کباب درست می کنی آرایشگر می شی و... راستی با بابا رفتی خرید بابا کارت کشیده رمز را گفته تو هم دو رقم آخرشو حفظ کردی هم تو بازی کارت می کشی می گی هم اینکه ازت بپرسیم می کی. آخه من با تو چی کار کنم فضولچه.
بزودی عکس می گذارم.