کورش عزيزمکورش عزيزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
پيوند مامان و باباپيوند مامان و بابا، تا این لحظه: 23 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

کورش عزیز مامان و بابا

بهمن ماه

1393/12/8 11:30
نویسنده : مرضیه سحرخیز
530 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

بهمن ماه وقت من آزادتر بود و باهم بیشتر به تفریح رفتیم. یک روز من و خاله پروانه و تو به سرزمین عجایب رفتیم. فکر می کنم بهت خوش گذشت.

22 بهمن خونه عمو رضا دعوت بودیم که عمه ها و عمو هم دعوت بودند. یک مهمونی خیلی شلوغ بود ولی خوشبختانه بر عکس دفعه های گذشته به من و بابا نچسبیدی و با درسا و صبا وآرین مشغول بازی شدی و آخر مهمونی هم رقصیدی و این نشونه بزرگتر شدنت است چون در مهمونی های قبلی اینطوری اجتماعی برخورد نمی کردی.بوس خیلی خوش گذشت. آرامچند روز بعد می گفتی "بریم خونه عمو رضا با درسا و صبا بریم تو اتاق بازی کنیم "من گفتم "خوب می گیم درسا و صبا بیان خونه ما و تو اتاق خودت بازی کنین". گفتی "اونجا کمد بزرگ دارن."تعجب 

24 بهمن من و تو و بابا به پارک ژوراسیک رفتیم که این دفعه تقریبا نمی ترسیدی. از دایناسورها که علف خوارن یا گوشت خوار می پرسیدی.

پنج شنبه 30 بهمن هم عروسی پسرخاله من سمنان دعوت بودیم که از بعدازظهر چهارشنبه به سمنان رفتیم و جمعه برگشتیم. سفر خوبی بود. شب ها مهمون خونه زینب جون و محمد اقا بودیم و تو و درسا با هم بازی می کردید ولی گاهی اوقات هم با هم نمی ساختید که این هم طبیعت سن شما است و یک کم درسا کسل بود چون از پله افتاده بود که خدا رو شکر به خیر گذشته بود.  تو عروسی می خواستی برقصی که تو مردونه خبری از رقص نبوده و همه منتظر رقص آخرشب بودند که آخرشب هم تو کلی سر و صدا خوابت برده بود.غمگین 

در مجموع حس می کنم از بعد از سه سالگی خیلی اجتماعی تر شدی. قربونت بره مامان.بوس 

پسندها (2)

نظرات (0)