همه خاطرات یک ماه گذشته
سلام پسرم عزیزم من دوباره مدتی است که برات ننوشتم و همه اون چیزهایی که این مدت اتفاق افتاده را با نوتهای کوچیکی که در دفترم نوشتم را سعی کردم فراموش نکنم و در فرصت مناسبی در وبلاگت وارد کنم. اولین غیبت شما از مهد روز چهارشنبه 29 مرداد بود که به دلیل سرماخوردگی نتونستی به مهد بری. که البته شنبه 1 شهریور هم نتونستی بری چون کامل خوب نشده بودی. روز دوشنبه 3 شهریور میس هدیه در تماس تلفنی به من گفت که با مالک ساختمان مشکل پیدا کرده و باید مهد جابجا بشه و گفت که در داخل مهد دیگری یک طبقه به آنها اختصاص داده می شه و بچه ها و مربی ها از روز چهار شنبه 5 شهریور به مهد جدید می روند. روز چهارشنبه خودم با...