آغاز هفته دوم مهد کودک
سلام پسرم
هفته پیش روز آخری که به مهد رفتیم یکی از بچه ها بخاطر رفتن مامانش گریه می کرد و تو این صحنه را دیدی یک کم ناراحت شدی و وقتی من رفتم کمی بهانه جویی کردی و ناهار هم نخوردی توی راه برگشت از مهد به من گفتی چرا رفته بودی منو گذاشته بودی بعد من توضیح دادم که شما باید اینجا تو مهد بمونی و من و بابا باید سرکار باشیم و ....
امروز صبح گفتی نمی خواهی بری ولی بالاخره با کلی صحبت رفتیم. تو مهد که رسیدم به من چسبیدی دستت را گذاشته بودی رو صورتم و من را ناز می کردی مربی های مهد کلی کیف کرده بودن و هر کدومشون سعی می کردن تو را جذب مهد کنن که بالاخره وقتی پیشنهاد ماشین توی حیاط را دادند پاشدی و سریع رفتی به سمت حیاط به من گفتن برو خیالت راحت باشه.
بعد از ساعتی از خونه زنگ زدم گفتن خوب هستی و خیالم راحت شد. البته مدیر مهد از روز اول به من گفت این احتمال هست که بعد یک هفته نخواد بیاد مهد ولی این مراحل می گذره و به مهد اخت می گیری.