کورش عزيزمکورش عزيزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
پيوند مامان و باباپيوند مامان و بابا، تا این لحظه: 23 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

کورش عزیز مامان و بابا

تب کورش در 38 روزگی

1391/11/3 23:06
نویسنده : مرضیه سحرخیز
703 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم

عزیزم این تلخ ترین خاطره پس از تولدت است.

3بهمن 90 که مصادف بود با 38 روزگی کورش عزیز.

به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

اون روز کمی بی حال بودی ولی بعد از ظهر که بازی نکردی و همچنان در خواب بودی و هر چه تلاش کردم بیدارنشدی شک کردم که شاید مشکلی پیش امده با خاله مشورت کردم و گفت ببینم تب نداشته باشی. منم چک کردم دیدم 38 درجه تب داری و از اونجاییکه تب نوزاد زیر 3 ماه باید بررسی بشود و نمی توان همین طوری استامینوفن داد خاله گفت بیمارستان ببریمت. ما هم که کم تجربه بودیم به بیمارستان مفید رفتیم. ابتدا که پذیرش برای اورژانس نمی دادند می گفتند تب نداره و با اصرار ما پذیرش گرفتیم پس از اینکه دکتر معاینه کرد گفت شیرت بدم و سپس دوباره تبت را اندازه گرفتند وقتی پایین نیامد شیاف استامینوفن دادند ولی تاثیری نداشت سپس ما را برای آزمایش خون و ادرار فرستادند . در آزمایشگاه متصدی به خودش زحمت نداد که آزمایش ادرار را بگیرد و به ما گفت خودتون انجام بدید و حتی توضیح نداد چطوری. ما هم تجربه این مسئله را نداشتیم بدون شستن یا ضد عفونی این آزمایش را انجام دادیم و جوابش عفونت ادراری نشون داد و ما را به علی اصغر فرستادند. از ساعت 11 شب تا 6 صبح در مفید بودیم بعد به علی اصغر مراجعه کردیم. انجا دوباره خودشون آزمایش گرفتند و از روی شکم می خواستند از مثانت ادرار بکشند که نشد واقعا الان که یکسال گذشته تو چشمام اشک میاد وقتی دارم می نویسم.بالاخره ساعت 11 صبح بستری شدی و شربت استامینوفن و سرم و... شروع شد که تبت با شربت پایین امد. من از ترس تشنج دل تو دلم نبود. هر آزمایشی که فکرشو کنی گرفتند و حتی آب نخاعتو هم کشیدن. منم فقط گریه می کردم. ولی دیگه از بعد از ظهر سعی کردم قوی باشم و فقط به پرستاریت بپردازم. تا روز 9 بهمن که بالاخره مرخص شدی.

دکتر دیوانه برات عکس VCUG نوشت و ماهم که نمی دونستیم چی هست انجام دادیم که در زمان عکسبرداری من وتو و بابایی  چه زجری کشیدیم. بعد که بردیمت دکتر زندیه گفت نیازی به این عکس نبوده و دوز رادیواکتیو اصلا برات خوب نیست.

خدا رو صد هزار مرتبه شکر که بیماری خاصی نبود به احتمال زیاد تب ویروسی بود ولی دکتر ها اونم تو بیمارستان دولتی که بچه ها رو به جای موش آزمایشگاهی می گیرند و هر کاری بخوان انجام می دن.کلا دکتر ها معتقدن اگر زیر 3 ماه تب در نوزاد دیده بشه باید همه تستها روش انجام بشه. ولی بعضی کارهایی که توی این بیمارستان ها انجام می شه از اون چارت بایدها هم متاسفانه خارج هست.

پس از مرخص شدن چند روز خونه مامان بزرگ بودیم و از ما پرستاری می کرد چون منم پاهام از بس تو اون 5 روز ایستاده بودم و نخوابیده بودم ورم کرده بود.

عزیزم وقتی بیمارستان بودیم با آخر صفر مصادف بود و خاله شله زرد نذری برام آورد و منم برای تو نذر کردم که سال بعد بپزم که خدا کمک کرد و من نذرمو امسال ادا کردم.لبخند

الهی همه بچه ها سالم باشند و زیر سایه پدر و مادر باشند. آمین

 

عکس 54 روزگیت وقتی برگشتیم خونمون:

54 روزگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

zohrehjahan
4 بهمن 91 13:56
اخه نازی چقد غم انگیز
اخه چرا وقتی خاله کوروش خودش دکتره گذاشت این کارار بکنن!


آخه خاله پروانه بخاطر اینکه کورش زیر 3 ماه بود می ترسید و فکر می کرد بیمارستان دکتر اطفال بهتر باشه.
علامه کوچولو
4 بهمن 91 18:33
واااااااااای واقعا بیتجربگی مامان و بچه اول بودن خیلی سخته خداروشکر بخیر گذشته
مامان درسا
7 بهمن 91 17:36
سلام حال شما؟پس عکسای آتلیه کورش 30 آذر کجاست؟چرا تو وبش نذاشتین؟


سلام . ممنون.هنوز نگذاشتم. ان شااله می ذارم.درسا رو ببوس.