کورش عزيزمکورش عزيزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
پيوند مامان و باباپيوند مامان و بابا، تا این لحظه: 23 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

کورش عزیز مامان و بابا

کارهای جدید کورش در یک ماه اخیر

پسر گلم سلام چند تا از کارهای جدید و با مزه ات را که فرصت نکرده بودم بنویسم را در این پست می نویسم. اخیرا اخم کردن را یاد گرفتی و ما را نگاه می کنی و اخم می کنی تا می گیم چه اخمی کردی شروع به خندیدن می کنی قربون اون اخمات  برم. از توی اتاقت خودکار یا مداد و دفتر و خط کش بر می داری و می آری روی میز پذیرایی و شروع به خط خطی کردن دفترت می کنی اینقدر این کار را قشنگ انجام می دی انگار یک پسر سه چهار ساله هستی که می خواهی نقاشی کنی خیلی با جدیت. وقتی بابا می خواد بیرون بره و لباس می پوشه از توی اتاقت لباس میاری که بپوشونیم بهت و با بابا بری. می گی "ش کا" یعنی شلوار و کاپشن که منظور همون سویشرته. قربون عقل کوچولوت برم. ...
22 ارديبهشت 1392

غذا خوردن کورش

عزیزم از 7 اردیبهشت در مورد غذا خوردن اعلام استقلال کردی یعنی می گی فقط خودت به تنهایی غذا بخوری. قاشق بالا می بری ولی تا برسه به دهانت خالی شده. عزیزم کلی تلاش می کنی یک مقدار با دست و یک مقدار با قاشق می خوری ولی نمی ذاری ما بهت غذا بدیم با کلی کلک اگه بتونیم چند تا قاشق بهت می دیم. ...
21 ارديبهشت 1392

چکاپ 16 ماهگی

سلام سرماخوردگی پسر گلم طولانی شد و به دکتر مراجعه کردیم. متاسفانه باید آنتی بیوتیک بخوری. توی مطب دکتر خیلی گریه کردی از وقتی که دکتر را شناختی هر دفعه پا توی اتاقش می گذاریم شروع به گریه می کنی.  با هیچ چیزی آروم نمی شی. من همیشه فکر می کردم بچه ها رو می ترسونن اینجوری تو مطب دکتر ها ضعف و غش می کنن ولی نه این ترس چیز دیگه ای هست که ما سر در نمی آریم. وزن: 11.200 قد:86 خوشبختانه این ماه وزن گیری بهتری داشتی و آهنگ رشدت خوبه. راستی من یادم رفته بود در آمدن دو تا دندان نیش پایینتو بنویسم در حال حاضر 16 دندان داری قربونت برم. یکمی کورش پای چپشو به سمت بیرون می ذاره و به همین دلیل قرار شد به ارتوپد کودکان مر...
9 ارديبهشت 1392

فوت بابا بزرگ

پدربزرگ عزیزت ( سید ابراهیم سجادی) روز 23 فروردین در سن 93 سالگی دار فانی را وداع گفت وبه سوی پرودگار شتافت. روحش شاد. پدربزرگ از مردان بزرگ روزگار بودند. ایشان دانشسرا رفته بودند. دبیر ریاضی و مدیر دبیرستان بودند و چند سالی مدیر ثبت خمین و گلپایگان بودند. تقریبا تا اواخر عمر هر روز قرآن و کتاب می خواندند. ما از 23 تا 30 ام فروردین گلپایگان بودیم و تو برای عمو ها و عمه ها و مامان بزرگت (خانم) کلی دلبری کردی. جمعه بعد از ظهر به تهران برگشتیم و متاسفانه سرما خوردی و هنوز کسالتت خوب نشده. امیدوارم همیشه سلامت باشی و غم نبینیم.   ...
3 ارديبهشت 1392

کورش در سال جدید

پسر عزیزم در سال جدید شیطون تر و با نمک تر شدی. از مبل ومیز بالا می ری و روی اونها می ایستی. گاهی اوقات روی مبل می ری و مثل آقا ها می نشینی. قربونت برم. چند وقت بود یک کلمه می گفتی من متوجه نمی شدم تا اینکه خاله پروانه گفت کورش می گه عزیزم. قربونت برم می گی "عدیدم" که منظورت عزیزم ولی من هیچ وقت فکر نمی کردم بگی عزیزم چون خیلی سخته و از اونجاییکه پسر گلم فقط اول هر کلمه ای رو می گه برام عجیب و لذت بخش بود. قربون زبون شیرینت برم. ...
22 فروردين 1392