کورش عزيزمکورش عزيزم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
پيوند مامان و باباپيوند مامان و بابا، تا این لحظه: 23 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

کورش عزیز مامان و بابا

فروردین 93

سلام عزیزم سال جدید آغاز شده و امروز 26 فروردین من فرصت کردم که به وبلاگت سر بزنم. امیدوارم امسال سالی پر برکت همراه با سلامتی برای همه و خانواده کوچک ما باشد. پسرم در این مدت شیرین تر و شیطون تر شدی. امروز آمدی به من می گی برو تو اتاق در را ببند من اینجا فضولی کنم. عید امسال معنای عید و عید دیدنی و عیدی را متوجه شدی. کلی هم عیدی گرفتی. سال تحویل تا سوم گلپایگان بودیم و بعد امدیم تهران و 13 بدر شهمیرزاد رفتیم و 14هم برگشتیم. به شما خیلی خوش گذشت چون کلی توی باغچه بیل زدی و خاک بازی کردی. 21 و 22 فروردین برای سال بابابزرگ به گلپایگان رفتیم که باز شما توی باغچه کلی بیل زدی و آب بازی کردی. این پست ادامه دار...
26 فروردين 1393

در پایان سال 92

سلام پسرگلم    عزیزترینم دراین مدت که برات ننوشتم خیلی سرمون شلوغ بود. عروسی دایی محمد بود که 9 اسفند برگزار شد که البته به شما خوش نگذشت در کل مراسم به بابایی چسبیده بودی و ناراحتی کردی دلیلشو نمی دونم چون کلا بچه خوب و اجتماعی هستی ممکنه چون من سرم خیلی شلوغ بوده توجه بهت کم کردم. در ضمن کاپشنتو حاضر نبودی در بیاری می گفتی سردم می شه به همین دلیل تو عکس با کاپشن هستی .عزیزم تو این مدت که حال و هوای عروسی داشتیم شما هم شروع کردی به تمرین رقص که خیلی جالب بود هر روز یک حرکت جدید انجام می دادی اول فقط ارگتو روشن می کردی و می چرخیدی بعدا که ما آهنگ تو دی وی دی گذاشتیم کم کم رقصت شکل گرفت الهی قربونت برم حالا هر روز باید آهنگ بذ...
27 اسفند 1392

کورش در 1 ماه و نیم گذشته

سلام پسر شیرین زبونم اول از همه متاسفم که بخاطر مشغله های روزانه از نوشتن وبلاگت غافل شدم این لحظات زندگی برگشت ناپذیره و با ثبت لحظات شیرین در آینده لذت ببریم. پسرم امسال یک تولد کوچک برگزار کردیم که عکسهاشو برات می ذارم کلی از قبل و بعدش ذوق تولدت را داشتی و کاملا معنای تولد و مهمونی را درک کردی. همه زحمت کشیدن هدیه دادند. عمه اشرف و مامان بزرگ گلپایگانی و عمه پروانه و سیما جون و ثمینه جون (دختر عمه ها) و عمو رضا و مهناز خانم با این حال که امسال به خاطر مشغله ها نتونستم برای تولد دعوت کنم زحمت کشیدن و هدیه دادند. دست همگی درد نکنه. عاشق جعبه ابزار هستی و برای تولدت دایی یک جعبه ابزار خریده البته چون سرش شلوغ بود پولشو دا...
16 بهمن 1392

کتاب خواندن کورش از حفظ

سلام گل باغ زندگیم قربون پسرم برم که هر روز از روز پیش دلبریش بیشتر می شه و با حرفهای قشنگش دل همه را برده. چند روزی که وقتی کتاب برات می خونیم یک قسمتهاییش را از حفظ می گی. در حال خوندن کتاب یک جاهایی مکث می کنیم و تو اون قسمتها را از حفظ می گی. قربونت برم گاهی اوقات موقع خوندن کتاب با بابا خیلی بالا پایین می پری که ما فکر می کردیم گوش نمی دی ولی معلومه گوش دادی  (با من معمولا می شینی گوش می دی چون می دونی اگه شیطونی کنی برات نمی خونم) . ...
12 آذر 1392

تبلت بازی کورش

سلام پسرم عزیزم عاشق تکنولوژی هستی. روی تبلت یک بازی ABC نصب کردم می ری بازی را باز می کنی و شروع به بازی کردن می کنی در ابتدا هنوز نمی دونستی چطور باید بازی کنی ولی بعد یاد گرفتی ولی هنوز مفهوم بازی که یاد گیری الفبای انگلیسی را نمی دونی البته برات زوده و در این بازی به انگلیسی صحبت می کنه که متوجه نمی شی.من از اینکه هنوز انگلیسی را نمی دونی کمی خوشحالم حداقل من و بابا در مواردی می تونیم یک حرفی را به انگلیسی بگیم که شما متوجه نشی.  فکر کنم دیدی خاله با آی پد  خوابیده کار  می کرد تو هم باید خوابیده بازی کنی الهی قربونت برم. ...
8 آذر 1392

عکس های کورش

دوم آبان کورش در تخت جدید     27 آبان عزیزم چه خوشگل خوابیده این ژاکت را دوست عزیزم مریم خسروی از سوئد سوغات آورده. (عکس روز 14 آبان) عزیزم تا می خوام عکس بگیرم می خواهی دوربین را بگیری و ببینی چه جوری شد. ...
2 آذر 1392