درک مفاهیم
عزیزم دیروز یک لنگه جورابت روی تخت ما بود و توی پذیرایی در حال بازی بودی. بهت گفتم"کورش جورابت کو؟ برو بیار". لنگه دیگرش پات بود. رفتی از روی تخت آوردی. وقتی جورابو تو دستت دیدم فکر کردم همون لنگه ایی که پات بوده را در آوردی بعد که دیدم اون یکیه انقدر ذوق کردم چون فکر کردم نمی تونی پیداش کنی. قربونت برم فهمیدم که دیگه تقریبا همه حرفها رو متوجه می شی. در ضمن عکسهاتم که به دیوار زدم می گم عکس کورش کجاست بهشون اشاره می کنی. عزیز دلم. ...